ال آیال آی، تا این لحظه: 12 سال و 5 ماه و 26 روز سن داره

برای دخترم الی...,

میم مثل مادر....

  وقتی تورا در قلبم حس می کنم و همه وجودتت را بو می کنم .........   می فهمم که مادرم و همه وجودم پر از شگکر می شود..دختر عزیز تراز جان ..همه وجودم ..با وجود تو احساس مادر بودن را درک کردم ...عاشقت شدم وتصویر معصومانه ات در قلبم هک شد ال آی همیشه ماندگارم تو آمدی وو همیشه کنارم هستی باوجود تو تنهایی را دیگر حس نمی کنم همیشه عاشقت هستم   ...
30 تير 1391

شعر

  تـمام غصه ها از همان جايي آغاز مي شوند كه، ترازو بر مي داري مي افتي به جان دوست داشتنت . انـدازه مـي گـيـري ! حسـاب و كـتـاب مـي كـنـي ! مقـايـسـه مـي كـنـي ! و خدا نـكـنـد حسـاب و كـتـابـت بـرسـد بـه آنـجـا كـه زيـادتر دوستش داشته اي ، كـه زيـادتـر گذشـتـه اي ، كه زيـادتـر بـخـشـيـده اي ، به قـدر يـك ذره ، يك ثانيه حتي ! درست از همانجاست كه توقع آغاز مي شود و توقع آغاز همه ي رنج هايي است كه به نام عشق مي بريم…! ...
20 تير 1391

داستان درخت

  مردي چهار پسر داشت. آنها را به ترتيب به سراغ درخت گلابي اي فرستاد كه در فاصله اي دور از خانه شان روييده بود: پسر اول در زمستان، دومي در بهار، سومي در تابستان و پسر چهارم در پاييز به كنار درخت رفتند. سپس پدر همه را فراخواند و از آنها خواست كه بر اساس آنچه ديده بودند درخت را توصيف كنند . پسر اول گفت: درخت زشتي بود، خميده و در هم پيچيده. پسر دوم گفت: نه.. درختي پوشيده از جوانه بود و پر از اميد شكفتن. پسر سوم گفت: نه.. درختي بود سرشار از شكوفه هاي زيبا و عطرآگين.. و باشكوهترين صحنه اي بود كه تابه امروز ديده ام. پسر چهارم گفت: نه!!! درخت بالغي بود پربار از ميوه ها.. پر از زندگي و زايش! مرد لبخندي زد و گفت: همه شما درست ...
18 تير 1391

برای تودخترم

  دختر عزیز من همه چیزهای خوبو تو این دنیا باید به کسایی خرج کرد که ارزش خوبی رو داشته باشن ...........   هر کسی ارزش نگاه های تو را ندارد هرکسی ارزش خنده های تورا ندارد هرکسی ارزش آغوش تورا ندارد هرکسی ارزش دوست داشتن ندارد هرکسی....   همیشه با چشمان باز قدم بردار و دستانت را از دستم جدا نکن همه جا پراند از گرگهایی که معصومیت تورا می خواهند.........دوستت دارم   ...
18 تير 1391

7ماهگی الی خانوم

دخترم الی: ال آی عزیزم از وقتی که تو امدی واقعا آرمشمو به دست اورد خیلییییییییییییییی با وجود تو خونمون شاد شده خیییییییییییلی شیطون شدی و همش چهار دست وپا راه می ری و با اسباب بازی هات بازی می کنیوهمشم به در و دیوار می خوری و گریهههههههههههه میکنی الهی من فدات بشم عزیزم   خلاصه که همش شیطونی می کنی وعاشق بادکنک شدی همش یادکنک می ترکونی بادکنکو می گیری جلو دهنت و صدا در میاری تا صدات یه مدل دیگه در بیاد خیلی باهوش شدی همش می ری بابا آرشو اذیت می کنی و سر به سرش می زاری نمی زاری روزنامه بخونه اونم عاشق این شیطونی هات شده ! الهی من فدای اون چشمات بشم توو دختر خوب و با وقار منی که منو خیلی سربلند می کنی همیشه موف...
16 تير 1391

الفبای بهداشت روان کودک

خلاصه بخشی از کتاب الفبای بهداشت روان کودک نوشته دکتر نهضت فرنودی کتاب «الفبای بهداشت روان کودک » خانم دکتر نهضت فرنودی اطلاعات کلی بسیار خوبی در مورد مراحل رشد عاطفی کودک از تولد تا سه سالگی به من داد که برای استفاده دوستان بخش مهمی از اون رو خلاصه کردم. باشد که لذت ببرید: کودک انسان تا حدود شش ماهگی در مرحله همزیگری با مادر به سر می برد. یعنی مادر و کودک چنان به هم آمیخته هستند که من از غیر من جدا نیست و کودک نمی داند که خودش کجا تمام می شود و مادر کجا آغاز می شود. بعد از آن از شش تا سی و شش ماهگی کودک سه مرحله استقلال را تجربه می کند. اولین مرحله استقلال و تفرد در شش ماهگی اتفاق می افتد که به آن hatching (سر...
16 تير 1391

داستان عبرت آموز

داستان دو دوست ، شن و سنگ دو دوست با پای پیاده از جاده ای در بیابان عبور میکردند. بین راه سر موضوعی اختلاف پیدا کردند و به مشاجره پرداختند.یکی از آنها از سر خشم؛بر چهره دیگری سیلی زد. دوستی که سیلی خورده بود؛سخت آزرده شد ولی بدون آنکه چیزی بگوید،روی شنهای بیابان نوشت “امروز بهترین دوست من بر چهره ام سیلی زد”. آن دو کنار یکدیگر به راه خود ادامه دادند تا به یک آبادی رسیدند. تصمیم گرفتند قدری آنجا بمانند و کنار برکه آب استراحت کنند.ناگهان شخصی که سیلی خورده بود؛ لغزید و در آب افتاد. نزدیک بود غرق شود که دوستش به کمکش شتافت و او را نجات داد. بعد از آنکه از غرق شدن نجات یافت؛ بر روی صخره ای سنگی این جمله را حک کرد: “امر...
12 تير 1391

بدون عنوان

سلام دختر عزیزم ال آی من   دیگه نمی تونم زود زود بیام وبرات بنویسم آخه دندون داری در میاری و حسابی گریههههههههههه می کنی قربونت برمهمش باید مواظبت باشم بووووووووووس     ...
1 تير 1391
1